2- کمی از خودم

سلام 

من قبلا تو بلاگفا مینوشتم البته خیلی وقت بود که دیگه ننوشته بودم تا اینکه بلاگفا اکثر  وبلاگ ها رو پاک کرد یا آرشیوش رو حذف کرد

منم گفتم حالا که تصمیم دارم از نو بنویسم بیام یه جای جدید

این شد که اومدم اینجا البته تو بلاگفا با یه اسم دیگه مینوشتم ...

متاهلم و شاغل . حدود 4  سال ازدواج کردم  . زندگی بدی ندارم مث همه زندگیا گاهی خوب و آرام گاهی طوفانی و ...

دلم میخواد اینجا بیشتر از حال درونیم بنویسم

اینکه خیلی دلم میخواست زندگی بهتری داشتم ولی حالا نه نشده نمیگم زندگی خوبی ندارم ولی اونجور که باید از این وضع راضی نیستم

بیشتر دلخوریام از همسر و خانوادشه البته بیشتر همسر رو مقصر میدونم چون اگه همسر نزاره و نخواد اونا دخالت نمیکنن ولی این همسرمه که به خانوادش زیادی

وابسته است و من از این وضعیت اذیت میشم مخصوصا که ما با خانواده همسر تو یه کوچه میشینیم و این خودش باعث شده بیش از حد همسر به اونا نزدیک باشه و هر روز

یه سری به اونجا بزنه همین باعث شده اگه من نتونم در هفته یک یا دوبار اونجا برم گله میکنن چرا نیومدی خوب عزیز من من هم آدمم کاردارم مخصوصا که شاغل هم هستم نمیرسم خب ولی همه اینا همش تکرار میشه و من از این تکرار خسته ام

خیلی دلم میخواد از اونجا بلند شیم مث یه آرزو شده برام ولی هنوز که نتونستم بعد 4 سال این حسرت تو دلم مونده

خیلی از رفتارهاشون باعث شده من حس بدی بهشون داشته باشم ان شالله تو یه پست جداگانه مینویسم که چرا میگم ازشون دلگیرم و حسم خیلی به موندن تو این خونه خوش نیست

خلاصه اینکه گاهی دلم بد جوری تنگ میشه و احساس تنهایی خیلی اذیتم میکنه

گاهی به خودم میگم کاش مجرد بودم ولی دیگه چاره ای نیست جز اینکه با این وضعیت کنار بیام 

امیدوارم بتونم اینجا دوستای خوبی پیدا کنم تو دنیای مجازی تا شاید از این همه تنهایی راحت شم

همین الان یهویی یه آرزوی قشنگ تقدیم به شما ...

آرزو دارم ...

ناخواسته به دست آورید ...

آنچه را که بیصدا از قلبتان گذر کرده است

1_ سلام

سلام به همه عزیزانی  که اینجا رو میخونن من اسمم مهرانه است دلم میخواد یه وبلاگ داشته باشم که همه روزانه هامو داخلش بنویسم تا هم نظر شما رو بدونم هم یکم درد دل کنم تا سبک شم تو پستها بعدی بیشتر خودم رو معرفی میکنم تا بیشتر باهم آشنا بشیم

 خوشحال میشم دوستانی که اینجا رو میخونن برام نظر بزارن       خیلی دوستتون دارم